نقش اساسی ذهنیت در فروش
قسمت اول
یه جمله معرف هست که میگه : اگه محصول یا خدمتی داری که خوبه و نیازی رو برطرف میکنه یا مشکلی رو حل میکنه ، تو تعهد اخلاقی داری که اونو بفروشی .
منظور از ذهنیت در فروش چیه؟
ذهنیت در فروش ، مجموعه ای از نگرش ها و الگوهای فکری هست که بر تصمیمات و رفتارهای ما در فروش به شدت تاثیرگذاره.
دونستن و انجام مهارت های فروش در فروشندگی بسیار مهمه ولی ذهنیت درست و عالی از مهارت ها هم مهمتره.
چرا ذهنیت مهمه؟
ذهنیت تعیین کننده میزان فروش یک فروشنده هست ، میتونه باعث فروش چند برابری ما بشه یا مانعی باشه برای موفقیت در فروش .
ممکنه ما تحصیلات خوبی داشته باشیم و یا حتی آموزش های خوبی هم دیده باشیم ولی اگه ذهنیتمون در فروش منفی و خراب باشه ، بی شک این ذهنیت مانع ما برای موفقیت در فروش میشه.
ذهنیت درست به ما کمک میکنه درک بهتری از فروش داشته باشیم ، از ضعف ها و نگرش های خود آگاه بشیم و با اصلاح ذهنیت نادرست و تقویت ذهنیت صحیح ، عملکردمون رو بهتر کنیم .
فروش بیش از اینکه مربوط به مهارت باشه به ذهنیت فروشنده بستگی داره و مدیران و صاحبین کسب و کار حتما دقت کنیم که برای استخدام فروشنده باید بیشتر به نگرش فرد مورد نظر دقت کنیم تا مهارتش.
چطوری ذهنیت فروشندگی خودمون رو ارتقاء بدیم؟
ذهنیت در فروشندگی شامل سه مبحث اساسی میشه:
- ذهنیت فروشنده در مورد شغل فروش
- ذهنیت فروشنده در مورد خودش
- ذهنیت فروشنده در مورد مشتری
1. ذهنیت فروشنده در مورد شغل فروش:
- قبول شکست خوردن در فروش و تجربه نه شنیدن ؛
ما باید قبول کنیم که در خیلی از مواقع و به دلایل مختلف ممکنه مشتری از ما خرید نکنه. معمولا زمان هایی که چندین مرتبه پشت سر هم در فروش شکست بخوریم ممکنه دچار طرز فکر شکست بشیم.
نمونه هایی از طرز فکر شکست:
فروش خیلی سخته.
من نمیتونم هیچ چیزی بفروشم.
من یک بار فروش رو امتحان کردم، اما نتونستم.
اگر مشتری نه بگه، دیگه نمیتونم.
من فروشندگی رو دوست ندارم و هیچ وقت توی اون موفق نمیشم.
من اصلا نمیتونم از مردم پول بخوام.
ممکنه این جملات هر از گاهی به ذهنمون بیاد، اوی این شرایط فقط کافیه به خودمون بگیم که ما عالی هستیم و مشکل اصلا از ما نیست . ممکنه مشتریمون به این محصول نیاز نداشته باشه یا شاید از نظر مالی مشکل داره و هزار تا دلیل دیگه که به مشتری ربط داره نه به عملکرد ما.
- مدیریت احساسات ؛
فروشندگی شغلیه که به انرژی و شادابی زیادی نیاز داره ولی فروشنده هم انسانه و همه ما ممکنه در شرایطی باشیم که از نظر شخصی ، خانوادگی یا مالی دچار مشکل شده باشیم. اگر شغلی غیر از فروشندگی داشتیم میتونستیم هرجوری شده کارمون رو به یه سرانجامی برسونیم ولی در فروشندگی اینجور نیست و ما باید تمام انرژی و توان خودمون رو در برخورد با مخاطبان و مشتریانمون بذاریم. پس خیلی مهمه که بتونیم احساسات مون رو مدیریت کنیم ، تا عملکردمون تحت تاثیر قرار نگیره.
- درک اهمیت فروش ؛
فروش قلب هر کسب وکاریه. اگر شرکتی بهترین محصول یا خدمات رو داشته باشه ولی نتونه اونو بفروشه یا استراتژی مناسبی برای بازاریابی ، تبلیغات و فروش نداشته باشه قطعا ورشکست خواهد شد. پس باید این نکته مهم رو مد نظر داشته باشیم که شغل فروش به اندازه شغل مدیران ، محققان ، مهندسان فنی ، ناظران کیفی مهم هست. (البته اگه نخوایم بگیم مهمتره)
در قسمت دوم ، ادامه موارد رو بررسی میکنیم.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
مشتریتو بشناس،راحت بفروش
در قسمت اول مقاله، شخصیت رو تعریف کردیم، انواع تیپ های های شخصیتی براساس الگوی دیسک(DISC) رو گفتیم، خصوصیات و ویژگی هاشونو مشخص کردیم و گفتیم که چرا لازمه انواع تیپ های شخصیتی رو بشناسیم.
پس اگر قسمت اول رو نخوندین، حتما پیشنهاد میکنم ابتدا قسمت اول رو مطالعه کنین و بعد قسمت دوم رو بخونین.
توی این قسمت از مقاله به بررسی نحوه رفتار مشتریان با تیپ های شخصیتی متفاوت در هنگام خرید می پردازیم و راهکارهای ارائه محصول، مدل ارتباط با اونها و فروش بهشون رو بررسی میکنیم.
مشتریتو بشناس ، راحت بفروش
توی یکی از این بازدیدهای حضوری توی فروشگاهی بودیم که یه خانمی اومد با ظاهری که مشخص بود مدل پوشش از لباس ها،کیف و کفش تا ساعتش از برند های لوکس بود و حالات رفتاری اون مشخص بود بسیار آدم رسمی و جدی هست و فروشنده شروع کرد با لحن گرم و صمیمی صحبت کردن و بسیار خودمونی شدن. با وجودی که مشخص بود خانم مشتری دنبال محصول مورد نظرش هست و تصمیم به خرید داره ولی بعد از کمی مکث و مدت خیلی کوتاهی، بدون هیچ حرفی فروشگاه رو ترک کرد.
به نظر شما مشکل کار،کجا بود؟
نشانه های مشتریان وفادار یا V.I.P
توی این مقاله میخوام چهار تا از نشونه های اصلی مشتریان وفادار رو بگم.
با شناخت این نشونه ها ، میتونیم این مشتریان وفادار رو راحت تر تشخیص بدیم ، مشتریان وفادار رو حفظ کنیم و تا مدت ها بتونیم فروش خوبی داشته باشیم و حتی بتونیم مشتریان وفادار بیشتری برای خودمون بسازیم.
نقش اساسی ذهنیت در فروش
در قسمت اول ، تعریف ذهنیت در فروش رو گفتیم و همچنین بررسی کردیم که چرا داشتن ذهنیت صحیح در کسب و کارمون مهمه. اگر قسمت اول رو نخوندین ، پیشنهاد میکنم حتما قسمت اول رو مطالعه کنین بعد این مقاله رو بخونین . توی این قسمت ، در ادامه یادگیری ، چگونگی ارتقاء ذهنیت در فروش رو گفتیم که سه ذهنیت در فروش مهمه.
ذهنیت فروشنده در مورد شغل فروش؛ که توضیح اون رو در قسمت اول کامل گفتیم.
ذهنیت فروشنده در مورد خودش
ذهنیت فروشنده در مورد خریدار
و در اینجا موارد دوم و سوم رو بررسی میکنیم.
تکنیک های کاربردی و عملی که همیشه فروشنده ای جذاب و با کلاس به نظر برسیم
پارامترها و فاکتور های زیادی بر یک فروش موفق تاثیرگذار هست و در این مقاله سعی داریم در مورد ویژگی های ظاهری یک فروشنده حرفه ای صحبت کنیم.
ویژگی ظاهری شامل چه مواردی میشه؟
نحوه پوشش لباس
وضعیت آراستگی و مدل مو
صحبت کردن و ارتباط کلامی اولیه
خب سوال مهم اینه که چرا باید به این موضوعات توجه کنیم و چه تاثیری در فروش ما داره؟
شاید پیش خودمون فکر کنیم که اینجور مسائل ساده و پیش پا افتاده هست و نیازی به توجه نداره و نباید وقت خودمونو باهاشون تلف کنیم. ولی باید حواسمون باشه که ، چه ما خوشمون بیاد و چه خوشمون نیاد اولین چیزی که مشتری در برخورد اول بهش دقت میکنه ، وضعیت ظاهری ما هست. تحقیقات نشون داده که ما تقریبا بین 4 تا 8 ثانیه فرصت داریم چون توی همین مدت کوتاه مشتری از روی ظاهر فروشنده تصمیم میگیره که فرآیند خرید رو انجام بده یا نه.
باید به این نکته هم دقت کنیم که خیلی از فروش هایی که ناموفق بوده و از دست رفته ، به دلیل برخورد نامناسب فروشنده با مشتری یا اطلاع نداشتن از ویژگی های محصول نبوده بلکه فقط به خاطر ظاهر نامناسب فروشنده و تصویر غلطی بوده که مشتری از فروشنده برداشت کرده.
یه تحقیقی در فروشگاه های زنجیره ای آمریکا انجام شده و اومده ظاهر فروشنده ها و تاثیر اون بر فروش رو بررسی کرده و نتیجه این شد که مشتریان بیشتر به فروشنده هایی اعتماد میکردن که ظاهر مناسب تری داشتن و از اونا راحت تر خرید میکردن.
پس حواسمون باشه که ظاهر آراسته و مناسب فروشنده موجب اعتماد بیشتر میشه و احتمال خرید رو بیشتر میکنه.
مدیر پادگانی
سال 95 توی یه شرکت تعمیرات تجهیزات صنعتی کار میکردم یه مدیر داشتیم که اجازه هیچ روش تعمیراتی غیر از روشی که خودش میگفت رو به کسی نمیداد و با مدلی که اون میگفت هر تعمیر بین 5 تا 7 روز طول میکشید در حالی که چند نفر نیروی با سابقه داشتیم که روش هایی رو کار میکردن که تعمیر بین 3 تا 5 روز تموم میشد. یه بار که چندتا تجهیز صنعتی رو میخواستیم با هم تعمیر کنیم و تقریبا کل بازه تعمیراتی که برامون در نظر گرفته بودن 2 ماه بود. از شانس خوب ما مدیرمون به خاطر یه موضوع مهم مجبور شد 1 ماه بره ماموریت. بچه ها باهم تصمیم گرفتن تا برگشت مدیر تعمیرات رو به روش خودشون انجام بدن. مدیر پس از 1 ماه برگشت و دید 80 درصد کار انجام شده. هم خوشحال بود که کارش زود تموم میشه و زودتر پول گیرش میاد و هم دوس نداشت حرفش رو کسی اجرا نکنه. خلاصه اینکه با مذاکره چندتا از قدیمی ها بالاخره راضی شد روش تعمیر اصلاح بشه.
خب بیاین فرض کنیم این ماموریت برا مدیر پیش نمی اومد یا از حرفش کوتاه نمی اومد ، آیا میشه طولانی مدت با همچین فردی کار کرد؟
دیدگاهتان را بنویسید